واژه طلاق از دیرباز در فرهنگ مردم این دیار از بار معنایی خاصی برخوردار بوده است.طلاق بیش از آنکه معلول یک سری ناهنجاریهای خانوادگی باشد که ناخواسته و از سر اجبار پیش میآید، یک گناه تلقی شده است.
اینگونه بوده که نهفقط در گذشته بلکه هنوز هم شاهد هستیم که بسیاری از زوجها در یک شرایط منطقی که طلاق بهترین راهحل ممکن برای رهایی از مشکلات محسوب میشود، ترجیح میدهند برای آنکه چنین مهری بر پیشانی نداشته باشند، به ماندن در این شرایط ادامه داده و صبر و تحمل پیشه کنند؛ تحمل شرایطی که بهبودیای برای آن نمیتوان متصور بود.
وضع قوانین موجود نیز کموبیش از چنین فرهنگ، تلقی و ذهنیتی منجر شده که در افکار عمومی وجود دارد. درست است که با جلوگیری از تعجیل در امر طلاق میتوان تا اندازهای از آمار طلاق کاست و مانع جدایی زوجهایی شد که بدون دلیل کافی و صرفا با لجبازی و عجله به چنین تصمیمی رسیدهاند، اما طولانیشدن بیش از حد زمان طلاق برای کسانی که چارهای جز جدایی ندارند، کشدادن اوضاع و احوالی جهنمی است که میتواند ناهنجاریهای خاص خود را به دنبال داشته باشد.
اما به هر حال حقیقت این است که در کشور ما به آن سهولت که ازدواج میسر میشود، طلاق ناممکن است، در حالی که سهولت در امر ازدواج در نهایت منجر به افزودهشدن آمار طلاق میشود؛ آن هم با تمام دشواری طلاق و سنگاندازیهایی که جلوی پای طرفین میشود تا شاید از تصمیم خود منصرف شوند.
به هر روی طلاق یکی از مهمترین ناهنجاریهای خانوادگی و اجتماعی است که در جامعه ما روندی روزافزون و رشد چشمگیر داشته است، بهگونهای که نشان میدهد با وجود همه موانع یا ذهنیت منفیای که در جامعه نسبت به آن وجود دارد، این مسئله میرود تا به امری بسیار رایج بدل شود و قبح آن نیز تا حد زیادی در میان مردم از بین برود.
رشد چشمگیر آمار طلاق در مقایسه با آمار ازدواج در جامعه ایرانی امری است که ضرورت بررسی آن از جنبههای مختلف احساس میشود و بنا به این ضرورت نیز همهروز شاهد مقالات، سخنرانیها، برنامههای تلویزیونی و رادیویی و یا کتابهایی هستیم که بهشکلی گسترده به این مقوله میپردازند.
اما به هر حال مشکل همچنان پابرجاست.مسئله قبح طلاق در فرهنگ ایرانی، نکتهای است که نویسنده کتابشناسی آسیبهای اجتماعی (طلاق) نیز به آن توجه داشته و ظاهرا با تاکید بر اهمیت یا حتی با باور کامل به این مسئله به سراغ این حوزه رفته است.
او در مقدمه کتاب مینویسد: «در ابتدا تصمیم بر این بود که اسم این کتابشناسی را «کتابشناسی طلاق» بگذارم، ولی احساس کردم که افتادن چنین اسمی بر سر زبانها و عادیشدن تکرار آن، ممکن است به نوبه خود از قبح عنوان «طلاق»کم کند، لذا ترجیح داده شد که نام کتاب در پس عنوان «آسیبهای اجتماعی» آورده شود، به همین دلیل، عنوان «کتابشناسی آسیبهای اجتماعی (طلاق)» برای کتاب انتخاب شد.»(ص19)
به هر حال با چنین رویکردی که حاصل توجه و اهمیت نویسنده به طلاق به عنوان عملی که درنظر عرف پسندیده نیست اما به دلیل رشد روزافزون آن ضرورت پرداختن به آن احساس میشود، نویسنده کتاب کوشیده است به سهم خود گامی در این جهت بردارد.
در میان انبوه کتابهایی که در زمینه طلاق منتشر شدهاند، کتابشناسی آسیبهای اجتماعی (طلاق) اثری است متفاوت و البته در نوع خود کارآمد. تفاوت کار در آن است که اکثریت قریب به اتفاق کتابهایی که با موضوعیت طلاق و یا مباحث مرتبط با آن منتشر شدهاند در اشکال و قالبهایی مشخص و تکراری جای میگیرند.
برخی از این کتابها میکوشند با ارائه راهکارهایی برای موفقیت در ازدواج، از طلاق جلوگیری کنند، برخی دیگر راهحلهایی برای خروج از بحرانهایی که به طلاق میانجامد، ارائه میدهند و یا پارهای از کتابها با بررسیهایی موضوعی یا موردی به تحلیل ناهنجاریهایی میپردازند که زمینهساز طلاق هستند و... .
به هر حال در همه این کتابها بسته به میزان دانش و آگاهی نویسنده موضوع طلاق از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و اینکه تا چه اندازه مفید و مثمرثمر واقع میشوند، بحث دیگری است که در این مجال قصد طرح آن نیست.
اما کتابشناسی آسیبهای اجتماعی (طلاق) همانگونه که از نامش نیز پیداست با الگویی دیگر و کاملا متفاوت شکل گرفته است؛ الگویی که چگونگی آن بیش از هر چیز تابع بحث مخاطبشناسانه است. در واقع آنچه محتوا و شکل کار را در این کتاب رقم زده است، نوع مخاطبانی است که برای کتاب فرض شده و محدودهای که این مخاطبان در آن جای میگیرند.
اگرچه اغلب کتابها در این حوزه به نیت ارتباط با مخاطبانی از طیفهای مختلف منتشر میشوند و به نیت کاربردیشدن آنها به طور مستقیم برای استفاده مخاطب عام یا مورد استفاده قرار گرفتن برای متخصصان و صاحبنظران، شکل میگیرند اما محمدعلی کرباسی، مولف این کتاب با محدود کردن دایره مخاطبان خود اثری را ارائه کرده که کتابی است کاربردی برای نویسندگان، محققان یا کارشناسانی که قصد استفاده و شناسایی منابع مختلف در این حوزه را دارند.
در واقع مخاطب عام و یا حتی خاص در این کتاب چیزی جهت مطالعه مستقیم نمییابد، مگر آنچه به رسم کتابشناسیهای حوزههای مختلف، در چنین آثاری میتوان یافت؛ فهرستی از منابع مکتوب و موجود که میتواند راهنمای محققان و علاقهمندان این موضوع باشد.
محمدعلی کرباسی در پیشگفتار کتاب با اشارهای کلی به مسئله طلاق و پیامدهای آن در کشورهای مختلف و ارائه آماری که نشاندهنده شرایط کنونی آن در برخی جوامع است، چنین نتیجهگیری میکند: «نتیجه اینکه وضعیت خانواده در حال حاضر، نیاز به برنامهریزی همهجانبه دارد و آدمی برای کاهش آسیبهایی که به او وارد میشود،
اگر وضعیت مطالعهشدهای داشته باشد، میتوان امیدوار بود که فقط از شدت فشارهای ناخواسته و اختلالات، کم کند و با در نظر داشتن آنچه در اثر تحقیقات و مطالعه خود به دست آورده، وضعیت برنامهریزیشدهای را پیش پای خویش قرار دهد که قابل کنترل باشد و از شدت تخریب و آسیبزایی کم کند.»
(ص17) در واقع آنگونه که به نظر میآید نویسنده با این نتیجهگیری و اهدافی که در آن قابل ردیابی است، کوشیده که در افقی وسیع و فراگیر مصالحی را معرفی کند که هر محقق و نویسندهای در این حوزه نیازمند استفاده از آنهاست.
او برای روشنتر شدن افق مورد بحث سؤالاتی را در پیشگفتار کتاب پیشروی مخاطب میگذارد که اگرچه از کیفیتی کلینگرانه برخوردارند اما درمجموع با توجه به آمار ارائهشده قرار است ضرورت یک برنامهریزی درست و مدون برای کاستن از ناهنجاریهای طلاق در جامعه ایرانی را تایید کند؛
برنامهریزی و تحقیق مفصلی که نویسنده آن را در رسیدن به «خانواده سالم در ایران» بسیار مفید ارزیابی کرده و آن را حاصل تحقیقی گسترده در یک سازمان پژوهشی که شامل گروههای متفاوت است، میداند.
به هر روی با چنین هدف و نیتی نویسنده آنگونه که خود اشاره میکند با صرف25 هزار نفر ساعت در مجموعه این کتابشناسی که در 3 جلد منتشر شده است (جلدهای اول و دوم پیش از این چاپ شدهاند)، به معرفی بیش از 7500 کتاب، پایاننامه دانشگاهی و مقاله پرداخته است.
در واقع نویسنده مدخلهای کتاب خود را بهگونهای تنظیم کرده است که هر آنچه را که به لحاظ زمانی تا آخر پاییز 1384 وجود داشته، دربرمیگیرد؛ منابعی که علاوه بر کتاب، پایاننامه تحصیلی، مقالات، اخبار و حتی داستانهایی که به این موضوع مرتبط هستند را نیز در برمیگیرد.
کرباسی درباره نحوه انتخاب منابع چنین مینویسد: «در انتخاب منابع برای درج در این کتابشناسی، اولویت به مسائل و اتفاقات و یافتههای مربوط به خانواده در ایران داده شده و کمتر به مسائل جاری خارجی و خانوادههای غیرایرانی پرداخته شده است.
هرچند که در مواردی خاص به اخبار و اتفاقات خارجی نیز توجه شده که بیشتر برای بهرهگیری در تنظیم برنامههای مربوط به خانواده سالم در ایران، زیر عنوان «ویژگیهای خانواده در سایر کشورها» آورده شده است.
منابعی جهت درج در این کتابشناسی آورده شده که مطالب آنها به نوعی با طلاق در ارتباط بوده و بتواند شکل و زاویهای از مسائل و موضوعات طلاق را روشن کند...» (ص20)نویسنده کتاب اگرچه تاکید خود را بنا به ضرورتهایی روی معرفی منابع(عمدتا) ایرانی گذاشته است اما در مقدمه کتاب اشارهای نیز به برخی امکانات که میتوانند چنین منابعی را ارائه کنند، دارد.
برای نمونه اینترنت و پایگاههای گوناگون موجود در آن (که در جلد دوم کتاب به برخی از آنها اشاره شده) یا سیستم مرلاین و آنلاین مستقر در کتابخانهها یا مراجعه به شمارههای برخی نشریات مهم در این حوزه از چشم او دور نمیماند و لااقل در یک اشاره گذرا هم که شده به آنها میپردازد.
او همچنین در مقدمه کتاب اشارهای به نحوه گزینش منابع وچگونگی آنها در تقسیمبندیهای مختلف دارد تا در حد نیاز مخاطب با ذهنیتی درست به سراغ این کتابشناسی رفته و از امکاناتی که در شناسایی منابع در اختیارش میگذارد، استفاده کند.
کتابشناسی آسیبهای اجتماعی (طلاق) علاوه بر یک پیشگفتار و یک مقدمه، از 16فصل، تشکیل شده است. در انتهای کتاب فهرستی از منابع کتاب و همچنین نمایههایی از جنبههای مختلف تنظیم شده است، از نمایه نامها و اماکن گرفته تا کتابها، ناشران، اصطلاحات و موضوعات.
فصلبندی کتاب نیز باتوجه به جنبههای مختلفی که در حوزه طلاق وجود داشتهاند، شکل گرفته و از چنین عناوینی برخوردار است: ویژگیهای خانواده، کلیات مسائل طلاق، تاریخ طلاق، انواع طلاق، آمار طلاق( در ایران و سایر کشورها)، روانشناسی طلاق، جامعهشناسی طلاق، مردمشناسی طلاق، جمعیتشناسی طلاق، ادبیات طلاق، سینمای طلاق، طلاق و دین( طلاق در اسلام و دیگر ادیان)، حقوق طلاق، علل طلاق، عوارض طلاق (عوارض اجتماعی، روانی و...) و پیشگیری از طلاق ( بهداشت روانی خانواده).
با این تقسیمبندی نسبتا جامع مخاطب کتاب میتواند باتوجه به موضوع موردنظر خود و ویژگیهایی که از آن برخوردار است، با مراجعه به هر یک از فصول کتاب با مدخلهای بسیاری روبهرو شود که تقریبا فهرست کاملی است از هرآنچه در این زمینه به فارسی نوشته و مکتوب شده؛ منابعی که آگاهی از آنها میتواند تا حد بسیار زیادی کار پژوهشگر را با سهولت همراه سازد.
شیوه تنظیم مدخلها در هر فصل به صورت ترتیب الفبایی است که باتوجه به عنوان کتاب،مقاله یا پایان نامه تنظیم شده است و علاوه بر شماره ترتیبی که نشان دهنده آمار تعداد منابعی است که از جلد نخست تاکنون معرفی شدهاند، آدرس دقیق منبع موردنظر، دربردارنده چکیده مختصری است از آنچه در منبع مورد نظر، مخاطب کتاب میتواند بدان دسترسی داشته باشد.
در واقع مهمترین ویژگی کتاب نیز که آن را از بسیاری آثار مشابه متمایز ساخته و شکل کاربردیتری به آن میبخشد، همین چکیده و مختصری است که در معرفی و مشخص ساختن خط و خطوط محتوای منبع مورد نظر آورده شده است؛
به ویژه آنکه برخورداری از این ویژگی باعث میشود، مخاطب کتاب با آگاهی قبلی از کلیت هر منبع به سراغ آن منابعی برود که در کار پژوهشی خود میتواند کارآمد محسوب شود و به این ترتیب تا حد زیادی از اتلاف وقت مخاطب جلوگیری میشود.
در واقع نویسنده این کتابشناسی اگرچه میتوانسته تنها به ذکر منابع بسنده کند اما شیوه دشوارتری را که مستلزم مطالعه کامل و دقیق هر منبع و تنظیم چکیده از آن بوده برگزیده و برای راحتی مخاطب و کارآمدی هرچه بیشتر کتاب خود، دشواری را به جان خریده است و این نکته میتواند، به عنوان یک ویژگی ارزشمند مورد توجه دیگر پژوهشگرانی که در کار تهیه و تدوین کتابشناسیها در حوزههای گوناگون هستند نیز مورد توجه قرار گیرد.
یکی دیگر از ویژگیهای مثبت این کتابشناسی را باید حاصل رویکرد جامعنگرانه کرباسی در کار خود دانست، اینکه او در تدوین کتاب با دسته بندی موضوعی سعی کرده همه آثاری را که به نوعی در این زمینه مورد استفاده واقع میشوند را در مداخل کتاب از چشم دور ندارد و در واقع این کتابشناسی را نه فقط برای آنها که به صورت علمی در حوزههای علومانسانی پژوهش میکنند کارآمد سازد بلکه آن را برای دیگر محققان نیز مرجعی سودمند ساخته است.
برای نمونه اگر یک منتقد ادبی بخواهد در تحقیقی موضوعی به سراغ آن دست آثار ادبی که به طلاق پرداختهاند، برود، میتواند منابع مورد نظر خود را در یکی از فصول کتاب بیابد.
برای نمونه کرباسی فصل دهم کتاب را به «ادبیات طلاق» اختصاص داده و در مدخلهای این فصل به معرفی آثار داستانی با موضوعیت طلاق که در قالب کتاب یا در نشریات چاپ شدهاند میپردازد.
او در این زمینه حتی داستانهای مینی مالیستی (داستانکها) را نیز از نظر دور نمیدارد و علاوه بر درج خلاصهای از داستانهای بلند، متن کامل داستانکها را که حجمی کوچک داشتهاند در این مدخلها جای داده است.
با این اوصاف در یک جمعبندی کلی در مورد این کتاب،فارغ از برخی لغزشهای کوچک که در هر کار تحقیقی آن هم در این حجم، طبیعی است باید گفت که حاصل کار نویسنده کتاب درخور تقدیر و در نوع خودکارآمد و قابل توجه است و حتی میتواند سبک و فرم تنظیم این کتابشناسی در موضوعات دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفته و یک الگو باشد؛
هرچند که همواره بحث تفاوت سلیقهها وجود دارد و میتوان در نحوه تقسیمبندی فصول یا اضافه و کم کردن برخی مدخلها سلیقه دیگری را اعمال کرد اما تا آنجا که کار به اسلوب کلی آن بازمیگردد، علمی و تا حد امکان کم نقص بوده و این خود امتیاز بزرگی است که میتوان پای این کتاب و زحمتی که مولف آن کشیده، گذاشت.
در نهایت نیز باید ذکری هم از ناشر (امیرکبیر) کرد که این کتابشناسی را در 625 صفحه، 1000نسخه، قیمت 9500تومان، با چاپ ارزنده روانه بازار کرده است، هرچند که نام ناشر از قدمت و اعتبار بسیاری برخوردار است که به نظرمیرسد هنوز با آن انتظاراتی که درباره آن وجود دارد ( با کارنامه فعلی) فاصله دارد.